تعداد بازدید : 7651
تعداد نوشته ها : 4
تعداد نظرات : 0
از شکل ورودتان به سینما شروع کنیم؛ پیش از آغاز کار حرفهای در سینما دوره بازیگری دیده بودید یا در کلاسهای خاصی شرکت کرده بودید؟
در مؤسسه کارنامه در خدمت استادانی مثل آقای پرستویی دوره بازیگری دیدهام.
اولین کار شما به عنوان بازیگر با محمدحسین لطیفی بود. با ایشان از چه طریقی آشنا شدید؟
در یک سمینار سینمایی. چون در آن مقطع دوست داشتم بازیگری را تجربه کنم، اولین کارم را با ایشان شروع کردم. دو سال و نیم پس از آشنایی با آقای لطیفی، ایشان میخواستند مجموعه فرار بزرگ را بسازند و نقش کوچکی هم به من پیشنهاد کردند. این آشناییها مقدمهای بود برای اینکه وارد سریال وفا بشوم. البته قبل از آن هم مدتی در خدمت آقایان امجد و رحمانیان تمرین تئاتر میکردم.
بعد از وفا در مجموعه تلویزیونی صاحبدلان بازی کردید و الان هم که در روز سوم بازیگر فیلمی از محمدحسین لطیفی هستید. دلیل این همکاری مستمر چیست؟
مسأله درک متقابل است. همکاری مستمر بازیگر و کارگردان یا یک گروه بازیگر، نویسنده و غیره اتفاقی معمولی است که در پشت صحنه ایجاد میشود. در تئاتر این همکاری بیشتر شکل میگیرد و منجر به تشکیل گروههای تئاتری میشود. در سینما هم میشود به این همکاریهای گروهی مستمر رسید.
بین شما و لطیفی چه هماهنگی و اشتراکی بوده که به تداوم همکاریتان کمک کرده است؟
نوع بازیگرفتن ایشان را بسیار میپسندم. به شکل غیرمستقیم و با عنوانکردن مسائلی که بازیگر خودش هم متوجه نمیشود، بازیگردانی میکنند. من هم سعی میکنم این نکات را یاد بگیرم و شاگرد بدی برای ایشان نباشم.
در مجموعه صاحبدلان نقش متفاوتی را از نظر طبقه فرهنگی تجربه کردید.
خیلی دوست دارم به این سؤال جواب بدهم. بعد از موفقیت وفا عمده پیشنهادهای من نقش یک پسر رمانتیک و عاشقپیشه بود. برای آن نقش غیرمنصفانه نقد شدم، حتی در مجلات تخصصیتر که اهمیت حرفهایشان برای من بیشتر است. آن نقدها اغلب به نکاتی اشاره داشت که فکر میکنم برازنده نبود، خصوصاً برای کسانی مثل من که در ابتدای راه هستند و دوست دارند کارشان منصفانه قضاوت شود. خیلی میشنیدم و میخواندم که پورسرخ در وفا خودش را بازی کرده است! برای همین وقتی نقش صاحبدلان پیشنهاد شد، خیی خوشحال شدم چون شخصیت شاهین حتی ده درصد هم با شخصیت خودم همخوانی نداشت و دیگر کسی نمیتوانست بگوید دارد خودش را بازی میکند. با قبول این نقش میخواستم آن ذهنیت را بشکنم.
حضور در کنار بازیگر معتبری مثل پرویز پرستویی چه نکتههای آموزندهای برای شما داشت؟
بزرگانی مثل پرستویی و شکیبایی، چهرههای غیرقابل انکار سینمای ما هستند و نصیحتهای ایشان در پشت و جلوی دوربین بسیار آموزنده و ارزشمند است.
شما از تلویزیون به سینما آمدهاید. در حال حاضر در یک شرایط فرضی مشابه، پیشنهاد کار در تلویزیون را قبول میکنید یا سینما را؟
به تلویزیون احترام زیادی میگذارم و در شرایطی که برای کار کردن در این حرفه پیشنهادهای عجیب و غیرمعقولی وجود دارد، فکر میکنم عاقلانهترین راه ورود من به دنیای بازیگری از طریق تلویزیون بود. اگر قرار باشد دوباره در تلویزیون کار کنم، دوست دارم با گروهی باشد که به کارشان احترام میگذارند و برایش وقت بیشتری صرف میکنند. کارهایی در حد و اندازههای صاحبدلان و وفا.
ویژگی مجموعه صاحبدلان چه بود که از کار در آن مجموعه اینقدر راضی هستید؟
وسواسی که برای این پروژه وجود داشت، در عین فشردگی و محدودیت زمان، فرقی با کارهای سینمایی نداشت. یک گروه حرفهای و فیلمنامه خوب و از همه مهمتر نقش متفاوت. مثلاً مطمئن هستم اگر کارگردان دیگری از باران کوثری برای کار در تلویزیون دعوت میکرد، قبول نمیکرد.
محبوبیت تلویزیون باعث میشود که پیشنهادهای سینمایی زیادی داشته باشید و دستتان برای انتخاب بازتر شده است. در این شرایط معیار شما برای این انتخابها چیست؟
بعد از وفا چند مورد بیتجربهگی کردم و این روند داشت مرا به سویی میبرد که هر روز تعداد مصاحبههای من بیشتر میشد و همان قصه نقدهای تند که قبلاً توضیح دادم پیش آمد. فکر میکنم تفاوت بین بازیگرانی که در این مسیر میمانند و کسانی که از این حرفه میروند در همین دقت و وسواس است. اگر فقط به محبوبیت فعلیام در تلویزیون دلخوش باشم، از مسیری که دارم دورنمای آن را میبینم جدا میشوم. باید بیشتر تمرکزم را روی پیشنهادهای سینمایی بگذارم و فکر میکنم الان به آن مقطع از حساسیت در انتخاب رسیدهام. فیلمنامه و کارگردان برای من مهم است، چون معتقدم کارگردان خوب از فیلمنامه بد هم میتواند فیلم متوسطی بسازد. همچنین بازیگران مقابل هم برایم مهم هستند.
با توجه به وسواسی که میگویید اخیراً پیدا کردهاید، چه ویژگی شاخصی در پسران آجری )مجید قاریزاده) و دو فیلم دیگری که در آن زمان بازی کردید، وجود داشت؟
در آن مقطع نیاز داشتم که حضور خودم را در سینما اعلام کنم، ضمن اینکه پسران آجری فیلمنامه خیلی خوبی هم داشت و بهترین پیشنهاد من تا آن زمان بود. بعد از آن مهمان (سعید اسدی) را با آقای فرحبخش کار کردم که کار با ایشان برایم تجربه خاصی بود. مصایب دوشیزه (مسعود اطیابی) هم یک کار معناگرا بود که خیلی از حضور در آن راضی بودم. الان هم که در روز سوم مجدداً با آقای لطیفی کار میکنم و لذت زیادی از آن میبرم.
شهرت و محبوبیت یکباره بعد از سریال وفا چه تأثیری در زندگی عادی شما داشت؟
در اینجا به یک جمله از آقای پرستویی استناد میکنم که میگویند «نه عینک آفتابی بزن که نشناسنت، نه عینک نزن که بشناسنت». وقتی عکسی از خودم را در مجلات میدیدم ناراحت میشدم، چون مسائل حاشیهای برای من که این حرفه را دوست دارم باعث سوءتفاهم میشود. برای همین ارتباطم را با آقای پرستویی نزدیکتر کردم تا از حاشیهها دور باشم. به همین دلیل بعد از صاحبدلان تعداد مصاحبههایم بیشتر از چهار تا نیست و تمام آنها هم با مجلات تخصصی بوده است.
جنجالها و حاشیههایی که مجلات زرد برایتان درست میکنند چهطور کنار میآیید؟ با
جنجالهای مجلاتِ به تعبیر من «عامهپسند» و به قول شما «زرد» جزء لاینفک جامعه ما هستند. من این مدت را با کمترین حاشیهای پشت سر گذاشتم، طوری که هیچ تیتر خانمانبراندازی درباره من زده نشد! به سؤالاتی که درباره افراد خاص باشد و اسم داشته باشد، جواب نمیدهم. آن قدر مسیر پیش روی من دشوار است که دغدغه فعلیام مطبوعات نیست. حتی اگر روی کاغذ اسم من در کنار بزرگان به عنوان بازیگر بیاید، باز هم باید مواظب انتخابهایم باشم؛ این دغدغه فعلی من است.
به نظر شما وجود این جور نشریات برای شناختهشدن و محبوبیت بین عموم مردم لازم است؟
هر چیزی در حد معقول آن درست و بهجا است. مثلاً در یک دورهای صلاح دانستم در یکسری از مجلات مطرح شوم، اما حالا اوضاع فرق کرده است.
قضیه درگیری و حرفهای شما درباره محمدرضا گلزار مدتی خوراک اصلی این مجلهها بود. این را از این جهت میپرسم که این موضوع روشن شود...
همان طور که گفتم به سؤالاتی که اسم شخص خاصی را میبرند، جواب نمیدهم. به تمام بازیگران قبل و بعد از خودم احترام میگذارم و این قضایا و حرفهایی را که از قولم نوشتند، بهکلی تکذیب میکنم.
توقع شما از نشریات تخصصی سینمایی چیست؟
بازیگران حرفهای هم گاهی محاسبههای اشتباه روی بعضی از نقشها داشتهاند و کار ناموفق از آب درآمده. از نشریات تخصصی انتظار دارم که هر جملهشان قوامیافته و شستهرفته باشد. ما بازیگران جوان انتظار داریم که اگر هم قرار است چوبی بخوریم، چوب معلم باشد. باید زیر بال و پَر جوانهای مستعد را با نوشتههایشان بگیرند، چون از جمع کثیر علاقهمندان و فارغالتحصیلان بازیگری تعداد خیلی خیلی محدودی میتوانند وارد فضای کار حرفهای شوند. نوشتهها باید طوری باشد که خستگی به تن بچهها نماند.
چه چشمانداز و دورنمایی برای کار بازیگریتان در آینده دارید؟
دوست دارم وقتی به پشت سرم نگاه میکنم کاری نکرده باشم که از انجامشان پشیمان و شرمنده باش منبع:مجله فیلم